دهلران پی سی
سایت جامع علمی ,آموزشی,فرهنگی و تفریحی

ريادي از گذشته

شهريست در كنار آن شط پر خروش

با نخلهاي در هم و شبهاي پر ز نور

شهريست در كناره آن شط و قلب من

آنجا اسير پنجه يك مرد پر غرور

شهريست در كناره آن شط كه سالهاست

آغوش خود به روي من و او گشوده است

بر ماسه هاي ساحل و در سايه هاي نخل

او بوسه ها ز چشم و لب من ربوده است

آن ماه ديده است كه من نرم كرده ام

با جادوي محبت خود قلب سنگ او

آن ماه ديده است كه لرزيده اشك شوق

در آن دو چشم وحشي و بيگانه رنگ او

ما رفته ايم در دل شبهاي ماهتاب

با قايقي به سينه امواج بيكران

بشكفته در سكوت پريشان نيمه شب

بر بزم ما نگاه سپيد ستارگان

بر دامنم غنوده چو طفلي و من ز مهر

بوسيده ام دو ديده در خواب رفته را

در كام موج دامنم افتاده است و او

بيرون كشيده دامن در آب رفته را

اكنون منم كه در دل اين خلوت و سكوت

اي شهر پر خروش ترا ياد ميكنم

دل بسته ام به او و تو او را عزيز دار

من با خيال او دل خود شاد ميكنم

فروغ فرحزاد, شعرهای فروغ فرحزاد



ادامه مطلب...
ارسال توسط

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 74 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 239
بازدید دیروز : 9
بازدید هفته : 239
بازدید ماه : 842
بازدید کل : 162785
تعداد مطالب : 736
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
 <-PostTitle-> <-PostContent-> 1 <-PostLink->